دل تنگی

دلم تنگه نتوانم صبر کردن

زدل تنگی هستم رازی به مردن

زشرم روی تو من در حجابم

نتوانم عرض حالم با تو کردن

اگه یار منو دیدی به خلوت

بگو ای بی وفا ای بی مروت

گریبانم زدستت چاک چاکه

نخواهم دوخت تا روز قیامت

به نادانی گرفتار کور راهی

ندونستم که می افتم به چاهی

به من گفتی رفیقی تا به منزل

ندونستم رفیق نیمه راهی

خداوندا به فریاد دلم رس

کس بی کس تویی من مانده ام بی کس

همه گویند (سبحان) کس نداره

خدا یار منه چه حاجت کس

نه بلبل خواهد از بستان جدایی

نه گل دارد خیال بی وفایی

ولیکن گردش چرخ ستمگر

زند بر هم رسوم آشنایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد