حقته بیقراری،شیون وگریه زاری
تو همونی که میگفتی،هیچی دوستم نداری
فرقی اگه نداره،بودونبودن من
پس چرا غرق اشکی،موقع رفتن من
قید منودیگه بزن که دارم از اینجا میرم
من نبودم دل به سفر،دست توروهم میگیرم
فرقی اگه نمیکنه،گریه وزاری پس چیه
برنمیگردم تا نگی،اونجا تو قلب دل چیه
با دلم بد کردی عزیز بد کردی بدکردی